سخنان کوتاه از جبهه

-- آی بچه بسیجی ! اگر دلارهای آمریکایی فرهنگ ما رانشانه رفته است ،تو و یارانت کوله پشتی خاطراتتان راباز کنید تا سپر شود.

-- قناسه نامرد است اماعاشق هم هست عاشق پیشانی های نورانی ای مثل حسن بهارلویی در والفجر هشت.

 --  صدای آوای بچه هاچه خوش بود بخصوص آنهاکه باتیررسام یاخرج آرپی جی سوختند!

 -- عددیک درجبهه عجب اکسیری بود: یک خدا/یک هدف /یک وسیله/ یک سلیقه/ یک شکل ویک رنگ لباس/ یک

قبله/ یک نوع غذا/ یک دل/    یک فرمانده /یک صف/ به ستون یک حرکت ...

 - ماباانواع عطرها وغسل های مستحبی درجبهه آشنا شدیم، آیابازهم بچه های  جبهه غیر بهداشتی اند؟!

 -- اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبهاالاسلام واهله و...(شروع همیشگی سخنرانیهای حاج سید مجید

شاه حسینی فرمانده گردان درمراسم صبحگاهی).

 -- یاران! ما در مجنون ترین جزیره ی دنیا ودر برق انفجار خمپاره ها با خداعکس یادگاری گرفتیم ، مبادا فیلمش

رادرتاریکخانه ی شیطان  ظاهر کنیم .

 -- باید ازشر شاگردان شیطان به تابوت های مطهر شهیدان دخیل ببندیم .

 -- درآن سرزمین عشق نه تنها بسیجیها ، که خاکریزها هم عاشقانه به سجده می رفتند اینجا اما مردمان بی

محابا با نفاق وربا و..... به جنگ خدا می روند.

 -- چند سالی از خاموش شدن آخرین شعله های جنگ گذشته است ،  خیابان هااندک اندک پوست

انداخته ونام چرخانده اند ولی ما نام بلند  دوستان شهیدمان رابربرگ برگ درختان مان به جاودانگی می نویسیم .

 -- هذیان های من پیش وصیت نامه های شهدا روسیاه است ، دلم همچون   کلماتم سیاه و دست

دوم است ، ظرفیت بهشت شهدا تکمیل است ،  نردبان آسمان افتاده......بهتر است قلم هم شکسته شود.

سلام

 

این وبلاگ رو تقدیم میکنم به تمام کسانی که زندگانی ما مدیون رشادتهای آنهاست .